شنبه ۳ آذر
پرواز نقاب های دودی از آب شعری از فرشید افکاری
از دفتر رباعی نوع شعر رباعی
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶ ۰۰:۴۷ شماره ثبت ۶۱۲۶۶
بازدید : ۳۶۸ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب فرشید افکاری
|
یک مرگ-غروب-دشنه-فانوس و خون
هنگام فرار ِ روح : ناقوس و خون
یک جاده ی غرق ِ آینه بیدارست
من مرز شدم میان کابوس وخون
...
پرواز نقاب های دودی از آب
جولان مهی سرخ میان گرداب
دودی که تمام روح ها را روزی
یک لشکر خونخوار کند در مرداب
...
از آینه ، روح مرگ بیرون آمد
مثل شبحی سیاه و ملعون آمد
میگفت که خود را تو شبی خواهی کشت
آن لحظه در آینه سرم خون آمد
...
در دود ، کدام واژه هم اسمم بود
این برزخ مرگ و زندگی رسمم بود!
در آینه زل زدم ندانستم من
او روح من است یا خود جسمم بود
یک شعله که در سکوت دریا آمد
کابوس شد و میان رویا آمد
همقصه ی سرنوشت کبریتی که
با جعبه ی تابوت به دنیا آمد!
...
در چشم تو یک منظره ی طوفانی ست
سیلاب تمام روح های جانی ست
از چشم تو سایه می چکد بر خورشید
پایان کسوف دیده ای نورانی ست
...
هرچند که از غبار وهم و دود است
دیوار ... پر از پنجه ی خون آلود است
شاید که منم جسم و همین کاخ سراب
با آجر ارواح فنا مسدود است!
این مشت!من ِ شکسته ، آیینه ی خرد
تصویر وجود من ولی باز نمرد
در آینه ی شکسته یک پنجه ی سرخ
من را به جهان خشم ها خواهد برد
|
نقدها و نظرات
|
احمد عزیز ممنون از نظر لطفت موفق باشی | |
|
درود به جناب انصاری گرامی تشکر از نظر لطفتون | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام
بسیارزیبا بود